آموزش راه های کنترل و حذف هاری
بیماری های قابل انتقال از انسان به حیوان (مشترک)؟
برخی بیماری ها:
- مخصوص یک گونه حیوانی عدم ابتلا به هیچ حیوان یا پرنده دیگر
- حیوانات مختلف را مبتلا میکند انتقال بیماری از یک گروه به گروه دیگر حیوانات (انتقال بیماری هاری از گرگ به گاو)
- امکان انتقال از حیوان به انسان ایجاد بیماری در انسان (انتقال بیماری هاری از سگ هار به انسان)
هاری چیست؟
- تاریخچه این بیماری به ۳ تا ۴ هزار سال پیش برمی گردد . بوعلی سینا دانشمند نامدار ایرانی بیماری را با عنوان ترس از آب معرفی کرده است .
- هاري يك بيماري ويروسي كشنده است كه مخصوص گوشتخواران اهلي و وحشي می باشد؛
- انسان و ساير حيوانات خونگرم پستاندار به طور تصادفي و غالباً از طريق گزش به آن مبتلا مي شوند.
اهمیت بیماری هاری
- ميزان كشندگي بالا ( صددرصد) به طوري كه پس از ظهور علايم بيماري چه در انسان و چه در حيوان درمان پذير نبوده و بيمار محكوم به مرگ مي باشد.
- افزايش روند موارد حيوان گزيدگي انساني به ویژه در ایران كه به ناچار سالانه مبالغ زيادي صرف خريد سرم و واكسن ضد هاري جهت درمان و پيشگيري مي گردد.
- تلفات و خسارات اقتصادي زياد
- و …
به طور کلی کشورهای مختلف از نظر آلودگی به سه دسته تقسیم می شوند :
- کشورهایی که هاری شهری و وحشی در آنها به صورت بومی (اندمیک) وجود دارد. به ترتیب همه کشورهای آسیایی ، آفریقایی و کشورهای آمریکای لاتین جزء این دسته هستند .
۲. کشورهایی که در آنها هاری شهری کنترل شده ولی هاری وحشی همه گیر است . مانند کشورهای اروپای غربی ، کانادا و ایالات متحده آمریکا . ایمن سازی روباه ها در آلمان فدرال با توزیع بیش از ده میلیون طعمه حاوی واکسن ضد هاری خوراکی باعث کاهش و یا حتی کنترل بیماری در قسمت هایی از آلمان گردیده است . مانند همین اقدام ها در کشور فرانسه نیز منجر به کنترل بیماری شده است .
- کشورهایی که از نظر بیماری هاری پاک هستند ( هر کشوری که ۲ سال بیماری هاری را گزارش ندهد به عنوان کشوری پاک از این بیماری محسوب می شود ). عبارتند از : استرالیا ، نیوزلند ، نیوگینه ، ژاپن ، هاوایی ، تایوان ، اقیانوسیه ، ایرلند ، ایسلند ، قسمت های مرکزی نروژ ، سوئد ، فنلاند ، پرتغال ، یونان و بعضی از جزایر ویستا ایندیز و جزایر آتلانتیک ، انگلستان، سوئیس .
عامل بیماری
- ويروسي است نروتروپ يعني تمايل به سيستم عصبي دارد و وقتي به سيستم عصبي مركزي حمله نمايد تقريباً هميشه موجب مرگ ميزبان مي گردد.
- ويروس هاري در حرارت ۵۰ درجه سانتي گراد در مدت ۱۵ دقيقه و در حرارت ۶۰ درجه در مدت ۳۵ ثانيه و در حرارت ۱۰۰ درجه سانتي گراد در مدت چند ثانيه از بين مي رود.
- بنابراين براي ضدعفوني وسايل آلوده كافي است چند دقيقه آنها را بجوشانيد و يا از فنل و الكل استفاده نماييد.
مخازن بیماری
كليه حيوانات خونگرم پستاندار چه وحشي و چه اهلي اعم از گوشتخوار ـ علفخوار ـ جوندگان و از پرندگان (خفاش ها) به اين بيماري حساس مي باشند.
راه هاي سرايت بيماري
- اصليترين راه سرايت بيماري از طريق گازگرفتن به وسيله حيوانات ميباشد. در مورد گربه و گربه سانان از طريق پنجه كشيدن انتقال بيماري صورت مي گيرد، زيرا گربه دايماً مشغول ليسيدن پنجههايش ميباشد و پنجه ها آلوده به بزاق ميشوند و در موقع پنجه كشيدن مي تواند ويروس را از طريق خراش به انسان منتقل نمايد.
- راه پوست: بيماري هاري از راه پوست سالم قابل سرايت نيست، ولي اگر كوچكترين خراش يا زخمي در پوست وجود داشته باشد قابل سرايت مي باشد.
- راه مخاطها: سگها و گربههاي به ظاهر سالم كه در اواخر دوره نهفتگي بيماري هاري هستند مي توانند ويروس را از طريق ليسيدن مخاط لب ـ چشم و بيني به صاحبان خود منتقل نمايند.
- انتقال از راه دستگاه گوارش: انتقال بيماري از اين طريق بعيد به نظر ميرسد، Bولي بايد از خوردن گوشت و ساير فرآورده دامهاي مبتلا به هاري خودداري نمود
علايم بيماري در حيوان
دوره كمون يا نهفتگي در سگ و گربه ۲ تا ۳ هفته و گاهي چند ماه است. مهمترين علايم تغيير در رفتار و عادات حيوان ميباشد، به گونهاي كه حيوان بيش از اندازه به صاحب خود انس مي گيرد و به گوشهاي پناه ميبرد و بالاخره در اثر فلج اندامي و دستگاه تنفسي تلف مي شود و يا در بيشتر مواقع حيوان مضطرب و كم كم به صورت وحشي و درنده درآمده و به هر كس و هر حيوان كه سر راه او باشد حمله ميكند، كف از دهانش سرازير شده و به علت عدم امكان بلع بر اثر گرسنگي ـ تشنگي و سرانجام بر اثر فلج دستگاه تنفسي ميميرد.
علايم بيماري در انسان
دوره نهفتگي در انسان معمولاً بين ۲ تا ۸ هفته و گاهي كمتر از ۵ روز و به طور نادر تا يكسال و بيشتر نيز ديده مي شود.
اين بيماري شامل چند مرحله است:
- در دوره مقدماتي بيماري كه ۲ تا ۳ روز قبل از ظهور علايم اصلي است افسردگي، بي قراري، خستگي، بي اشتهايي ، تف اندازي، سوزش و خارش و گاهي درد در محل گزش ديده مي شود؛
- پس از اين دوره انسان نسبت به تمام محركهاي فيزيكي، شيميايي، حسي و بويايي واكنش نشان مي دهد. كوچكترين صدا يا نور او را به شدت متشنج مي كند و خود را به در و ديوار مي زند؛ اطراف دهان او را كف مي پوشاند و بيمار عطش فراوان دارد، ولي به علت انقباض عضلات گلو قادر به نوشيدن آب نمي باشد و با ديدن يا شنيدن صداي آب به شدت تحريك مي شود و همچنين عبور هوا نيز از روي صورت باعث تحريك بيمار مي شود؛
- پس از آن بيمار بر اثر انقباضات شديد عضله قلب و فلج دستگاه تنفسي فوت مي نمايد.
اقدامات لازم جهت فرد حيوان گزيده
1-خارج ساختن و تميز نمودن ويروس هاري از محل زخم:
تا حد مقدور در ساعات اوليه پس از گزش بايد لابلاي زخم را حداقل به مدت 15 تا 20 دقيقه با آب تميز و صابون عميقاً مورد شستشو قرار داد. اين عمل مهمترين قسمت پيشگيري از هاري به حساب مي آيد.
2-خارج كردن صابون از لابلاي زخم:
با استفاده از شيلنگ و فشار آب بايد كف صابونهاي باقيمانده را از لابلاي زخم خارج نمود، زيرا باقيمانده صابون مي تواند مواد ضدعفوني كننده را بي اثر نمايد.
3-ضد عفوني نمودن زخم:
زخم را بعد از شستشو بايد با الكل ۶۰ تا ۷۰ درجه يا محلول بتادين يك درصد و يا ساير مواد ضدعفوني نمود (زخم را هيچ وقت نبايد پانسمان نمود زيرا ميكروب هاري بي هوازي است و بر اثر پانسمان رشد آن سريع خواهد شد).
4-ارجاع فرد به مراكز بهداشتی درمانی جهت تلقيح واكسن و سرم و پيگيري جهت تكميل نوبتهاي واكسن:
اين مسأله بايد با پيگيري، آموزش و حساسيت كامل دنبال گردد. ضمناً وضعيت واكسيناسيون توأم يا ثلاث فرد مجروح بايد مورد بررسي قرار مي گيرد.
1واكسن هاري
- واكسن هاري از كشت سلولي تهيه مي شود و آن را مي بايست در 3 نوبت (4تزریق) در روز صفر (دو تزریق)، روز 7 (یک تزریق) و روز 21 (یک تزریق) و یا ۵ نوبت شامل یک تزریق در هر یک از روزهاي: صفر ـ ۳ ـ۷ ـ ۱۴ ـ 28 به صورت عضلاني و در عضله دلتوئيد تلقيح نمود.
- در اطفال كمتر از ۲ سال واكسن در ناحيه فوقاني و جانبي ران تزريق ميشود.
- هرگز نبايستي واكسن را در عضله سرين تلقيح كرد.
- اگر فردي مورد گزش سگ قرار گيرد و سگ در دسترس باشد بايد آن را به مدت ۱۰ روز بسته و تحت مراقبت قرار داد و در اين مدت اگر علي رغم تأمين آب و غذاي كافي حيوان دچار علایم بالینی شد و یا تلف شد، به احتمال زياد حيوان هار بوده و بايستي واكسيناسيون هاري تا نوبت آخر ادامه پيدا كند، ولي اگر بعد از ۱۰ روز حيــــوان سالم ماند نتيجه مي گيريم سگ هار نيست و از ادامه واكسيناسيون يعني نوبتهاي بعد از روز دهم خودداري مي نماييم .
تذكر : اگر فردي با ۴۸ ساعت يا بيشتر تأخير مراجعــــــه نمايد و واکسیناسیون 5 نوبتی انتخاب شده دوز اوليه واكسن به دو برابر تزریق می شود.
1 سرم ضد هاري
سرم ضد هاري كه در حال حاضـــر مورد استفاده قرار مي گيرد از پلاسماي انساني تهيه شده و هيچ نوع مخاطره اي ندارد و احتياج به تست نيز ندارد.
مقدر آن ۲۰ واحد به ازاي هر كيلوگرم وزن می باشد و تا انجا که ممکن است اطراف زخم تزریق می شود و بقیه آن در عضله تزریق می گردد.
در چه مواردي علاوه بر واكسن سرم نيز مورد نياز مي باشد:
- گزیدگی و خراشیدگی منفرد و یا متعدد عمیق پوستی،
- لیسیدن پوست آسیب دیده، آلوده شدن غشاهای مخاطی با بزاق حیوان مشکوک،
- هر نوع مواجهه با خفاش شامل ورود به غار دارای خفاش و یا گزش یا خراشیدگی با خفاش و …
تذكر مهم: كليه موارد حيوان گزيدگي چه اهلي و چه وحشي را بايد هار تلقي نمود و بيمار را بايد فوراً تحت اقدامات پيشگيري قرار داد؛ اين موضوع به قدري اهميت دارد كه اگر حيوان گزنده مثل سگ داراي قلاده و واكسيناسيون كامل نيز باشد، مي بايست اقدامات پيشگيري و درمان را براي فرد سريعاً انجام داد يعني داشتن سابقه واكسيناسيون حيوان مانعي براي انجام « سرو واكسيناسيون » فرد نيست.
1 کسانی باید واکسیناسیون قبل از مواجهه را دریافت نمایند
گروههای پرخطر یا دامپزشکان، تکنیسینها و کاردان های دامپزشکی، کارکنان و بازرسان گوشت در کشتارگاهها، شکارچیان، شکاربانان حفاظت محیط زیست و پرسنل مسئول هاری در مراکز بهداشت و کارکنان آزمایشگاههایی که با ویروس هاری سر و کار دارند، افرادی که قصد مسافرت به مناطق پرخطر را دارند و دانشجویان رده های مختلف دامپزشکی
1 نحوه تزریق
سه تزریق عضلانی واکسن در روزهای صفر ـ 7 ـ 21 یا 28
1 برای کنترل هاری چه کمکی میتوانم بکنم؟
- حیوانات خانگی را نزد دامپزشکتان برده تا واکسن های مناسب را بر حسب منطقه ای که در آن هستید تزریق کند.
- از در معرض تماس قرار گرفتن حیوان خانگیتان با سایر حیوانات جلوگیری کنید. گربه و سگ هایتان را درون منزل نگهدارید و بر سگهایتان هنگامی که خارج از منزل هستند نظارت داشته باشید. حیوانات خانگی خود را عقیم کنید تا از تولد نوزاد ناخواسته آن ها جلوگیری کنید.
- غذای حیوان خود را بیرون از منزل قرار ندهید. این کار باعث جذب حیوانات وحشی و ولگرد میشود.
- حیوانات وحشی نباید به عنوان حیوان خانگی نگهداری شوند. این کار نه تنها غیرقانونی است بلکه این حیوانات پتانسل مبتلا کردن صاحبان خود و سایرین را به هاری دارند.
- حیوانات وحشی را از فاصله دور مشاهده کنید. حیوان وحشی هار ممکن است رام به نظر آید ولی هرگز به آن نزدیک نشوید. به کودک خود بیاموزید که “هرگز” به حیوانات ناآشنا نزدیک نشود، حتی در مواردی که حیوان آرام به نظر میرسد.
- در صورتی که احساس می کنید یک حیوان غیرمعمول به نظر می رسد آن را به ادارت دامپزشکی اطلاع دهید.
- اگر در مناطقی هستید که خفاش زیاد است، منزل خود را عایق بندی کنید تا از ورود خفاش به خانه جلوگیری شود.
1 اگر مورد حمله سگ قرار گرفتیم چه کنیم؟
- حمله را دفع کنید:
- وحشت نکنید. شاید شنیده باشید برخی قدیمیها میگویند سگها و حیوانات دیگر میتوانید ترس حیوان دیگر را حس کنند. اگر وحشت کنید و بدوید یا جیغ بکشید در سگ این اعتمادبهنفس را ایجاد میکنید که میتواند حمله کند یا حتی بدتر از آن ممکن است تصور کند او را تهدید میکنید. هر دو حالت وضعیت خوبی نیستند بنابراین بهتر است از این کار اجتناب کنید.
- خود را مانند درخت بی هیجان و سخت نشان دهید. وقتی سگ به شما میرسد، طوری بایستید که دستانتان در پهلویتان قرار بگیرد مانند درخت. دستان خود را به اطراف تکان ندهید یا با پایتان ضربه نزنید. ممکن است سگ این رفتارها را بهعنوان تهدید در نظر بگیرد. تماس چشمی با سگ برقرار نکنید چون این ممکن است موجب خیز برداشتن سگ شود (تماس چشمی برای سگ به معنی آماده برای حمله است). در بسیاری موارد سگ با این کار علاقه خود را ازدستداده و از شما دور میشود.
- هرگز ندوید. دویدن باعث میشود غریزه دویدن به دنبال شکار و گرفتن طعمه در سگ بیدار شود. ممکن است سگ بهشدت شما را تعقیب کند حتی اگر قصد اولیهاش تنها بازی بوده است. بهعلاوه نمیتوانید از سگ سریعتر بدوید. حتی اگر با دوچرخه باشید بیشتر سگها میتوانند شما را بگیرند.
- در کنار سگ بایستید و او را در وسعت دید پیرامونی خود قرار دهید نه اینکه روبروی او بایستید و به او مستقیماً نگاه کنید. این کار به سگ اعلام میکند که شما تهدیدی برای او نیستید.
- دستان خود را باز نکنید چون امکان گاز گرفته شدن را بیشتر میکنید. انگشتانتان را جمع کرده و مشت کنید تا سگ آنها را نگیرد. سگ ممکن است کاملاً نزدیک شود و حتی پوزهاش را به شما بمالد بدون اینکه شما را واقعاً گاز بگیرد.
- چیزی به سگ بدهید که آن را گاز بگیرد. اگر سگ به تهدید شما ادامه داد، به او چیزی بدهید که آن را بگیرد مثل کولهپشتی یا بطری آب. هر چیزی بهجز دست و پای خود! ممکن است با این روش حواس او پرت شده و شما فرصت فرار پیدا کنید.
- یک ایده خوب دیگر این است که هنگامیکه به نواحی میروید که ممکن است در آن سگ وجود داشته باشد، اسباببازی یا خوراکی با خود ببرید. اگر با سگ عصبانی مواجه شدید خوراکی یا اسباببازی را دور از خود پرت کنید. سگ ممکن است به دنبال آن برود و شما را رها کند.
- به سگ دستور بدهید برگردد. اگر سگ به رفتار تهاجمی خود ادامه داد و بیتوجهی یا آرام کردن او دیگر تأثیری نداشت، مقابل او ایستاده و به او محکم دستور بدهید برود. برای این کار از صدای محکم و قوی استفاده کنید. حتی در این شرایط هم باید از تماس چشمی با سگ خودداری کنید. سگ ممکن است ناامید شده یا بترسد و شما را رها کند.
5.اگر سگ خیز برداشت، مبارزه کنید. حمله سگ میتواند مرگبار باشد. اگر سگ شروع به گاز گرفتن شما کرد، باید از خود دفاع کنید. به گلو، بینی و پشت سر سگ ضربه یا لگد بزنید تا سگ گیج شده و به شما فرصت دهد فرار کنید.
- در این شرایط میتوانید صدای خود را بالا ببرید. در هنگام مبارزه با سگ فریاد کمک بزنید تا شاید دیگران صدای شما را شنیده و به کمکتان بیایند.
- اگر چوب یا سلاح دیگری دارید میتوانید (باید) از آن برای ضربه زدن به سگ استفاده کنید اما به سر او نزنید چون بیشتر سگها جمجمه خیلی ضخیم و محکمی دارند بنابراین ضربه به سر سگ فقط او را عصبانیتر میکند.
- از وزن خود بهره ببرید. تمام وزن بدن را به حیوان وارد کنید بهخصوص با نواحی سخت بدن مانند زانو یا آرنج خود به او حمله کنید. سگها گاز گیرنده ماهری هستند اما نمیتوانید گلاویز شوند و کشتی بگیرند بنابراین میتوانید از این ویژگی استفاده کرده و در موقعیت برتر قرار بگیرید و استخوانهای او را نسبتاً سریع بشکنید. سعی کنید روی حیوان قرار بگیرید و نیروی خود را بر نواحی مانند گلو یا دندهها متمرکز کنید و حواستان باشد صورت خود را دور از محدوده گاز گرفتن سگ نگهدارید.
اگر به دنبال راهحل انسانیتری هستید و در شرایطی هستید که میتوانید، در پشت سگ قرارگرفته و از وزن خود استفاده کنید و سگ را از پشت گردن به جلو فشار دهید تا بیحرکت شود تا زمانی که کمک فرابرسد.
اگر به زمین افتادید، از صورت، سینه و گلوی خود محافظت کنید. اگر روی زمین افتادهاید، نهتنها مبارزه با سگ عصبانی مشکلتر است بلکه نواحی حساس بدنتان مانند سر، بالاتنه و گردن نیز در مقابل حمله او آسیبپذیرتر میشود. این نواحی مهمترین نقاط بدن هستند چون گاز گرفتن این نواحی صدمات سختی به شما وارد کرده و احتمال مرگ را بسیار افزایش میدهد. با چرخیدن به شکم و بغل گرفتن زانوها در شکم و قرار دادن دستها در طرفین سر (به حالت مشت) از اندامهای حیاتی خود محافظت نمایید.
- در مقابل جیغ زدن و غلتیدن برای دور شدن مقاومت کنید چون این کارها ممکن است سگ را بیشتر تشویق کند.
- همینکه سگ علاقهاش به شما را از دست داد به آهستگی به عقب برگردید و محل را ترک کنید. حفظ آرامش و بیحرکت ماندن در چنین شرایطی واقعاً به کنترل اعصاب نیاز دارد اما تا زمانی که سگ واقعاً شما را گاز نگرفته است بهترین کار همین است.
1 اقدامات احتیاطی پیشگیرانه برای حمله سگ
- مراقب علائم هشداردهنده باشید. بیشتر سگها تهاجمی نیستند اما ممکن است به خاطر قلمروی خود در حالت دفاعی و یا کنجکاو باشند. بنابراین برای اینکه از درگیری غیرضروری با سگها اجتناب کنید باید بتوانید بفهمید سگ فقط میخواهد بازی کند یا واقعاً در حالت تهاجمی قرارگرفته است. اگرچه برخی نژادها تهاجمیتر هستند اما هر سگ با اندازه بزرگ و متوسط میتواند خطرناک باشد بنابراین چون فکر میکنید این نژاد سگ بیخطر یا دارای برخورد دوستانه است علائم هشداردهنده را نادیده نگیرید. علائم هشداردهنده متداول سگها بهصورت زیر است:
- غریدن، خرخر کردن و نشان دادن دندانها نشانههای آشکار تهاجمی بودن سگ است و باید متناسب با آن رفتار کنید.
- سگ عصبانی ممکن است سفیدی چشمانش را نشان دهد بهخصوص اگر در حالت عادی دیده نمیشود.
- وقتی نوک گوشها به عقب کشیده میشود و در امتداد سر قرار میگیرد نشانه روش تهاجم است درصورتیکه گوشهای شل و آویزان یا ایستاده معمولاً نشانه بیتفاوتی است.
- اگر سگ نزد شما بیاید درحالیکه بدنش ریلکس است و بخش میانی بدنش انحنای شیبدار دارد، احتمالاً نمیخواهد حمله کند. سگی که بدنش سفت، صاف و کشیده است (سر، شانهها و رانها در یک ردیف قرارگرفتهاند) در حالت تهاجم قرار دارد.
- راه رفتن یورتمهای به این معنی است که سگ میخواهد بازی کند و شما را بررسی کند. وقتی سگ با سرعت به سمت شما میدود ممکن است خطرناک باشد.
- هرگز سگ را خشمگین نکنید. بیشتر حملههای سگها به علت عدم بستن یا محدود کردن کافی سگ، تعلیم نامناسب، یا اذیت کردن آنها اتفاق میافتد. متأسفانه بسیاری از مواقع صاحبان سگ سهلانگاری میکنند بنابراین منطقی است که آمادگی داشته باشید. عقل سلیم به شما میگوید هیچ حیوانی را خشمگین نسازید.
- هرگز سگی را که در حال خوردن است یا توله به همراه دارد، تحریک نکنید. سگها در این شرایط بسیار حساس شده و از خود محافظت میکنند.
- از خندیدن به سگ خودداری کنید. ممکن است چهره دوستانه به او نشان دهید اما یک سگ مهاجم فکر میکند دارید دندانهایتان را برای مبارزه به او نشان میدهید.
- سگهایی که مدت زیادی به چیزی بستهشدهاند یا زنجیر دارند بیشتر احتمال دارد که تهاجمی رفتار کنند بنابراین به آنها نزدیک نشوید.
- فرض بگیرید همه سگهای ناشناس خطرناک هستند تا زمانی که خلاف آن ثابت شود. بهطورکلی بهترین سیاست در مورد سگها این است که هر کاری میتوانید انجام دهید تا از ابتدا از حمله سگ به خود اجتناب نمایید. اگر سگی میبینید که ممکن است خطرناک باشد، از او دور بمانید. با مشاهده هرگونه سگی در نزدیکی محل سکونت خود که به نظر خطرناک یا ولگرد میرسد، به مسئولین موضوع را گزارش دهید. به کودکان بیاموزید که هرگز به سگهای ناآشنا نزدیک نشوند مگر اینکه مطمئن شوند بیخطر است. فاصله زیادی با همه سگهای ناشناس بگیرید تا شواهدی به دست بیاورید که سگ بیخطر است.
1 توصیهها
- اگر کودک خردسالی در کنار خود دارید بهویژه اگر در مسیرتان سگ بزرگی قرار دارد، باید کودک را در آغوش خود نگهدارید. وقتی میخواهید کودک را بلند کنید، بهآرامی حرکت کنید، به چشمان سگ نگاه نکنید بهویژه وقتی خیز برداشته است. به کودک بگویید ساکت باشد و آرام بماند و به شما نگاه کند. سپس با استفاده از دستورالعملهایی که پیشتر اشاره شد، از پس این وضعیت برآیید.
- به کودکان یاد بدهید هرزمانی که با یک سگ خشمگین مواجه شدند، یادشان باشد هرگز از سگ فرار نکنند و جلوی او ندوند بلکه همانند یک درخت باشند.
- اگر سوار بر دوچرخه هستید، از دوچرخه پیاده شده و آن را بین خود و سگ حائل کنید. بهاینترتیب مانعی برای محافظت از خود ایجاد میکنید. اگر سگ تنها پارس نکرده و به شما حملهور شد از دوچرخه بهعنوان سلاحی برای حمله به سگ استفاده کنید. دوچرخه را از تنه نگهدارید و از کرپی (فرمان) و زین بگیرید و تایر دوچرخه را بچرخانید و به سگ ضربه بزنید. سعی کنید دوچرخه را رها نکنید، اگر چنین شود ابزار دفاعی باارزشی را ازدستدادهاید.
- درصورتیکه مجوز استفاده از اسپری فلفل را قبلاً کسب کرده باشید (برای افرادی که بهواسطه شرایط خاص خود درخطر همیشگی قرار دارند)، میتوانید از آن استفاده کنید. اسپری را در صورت سگ بپاشید اما در مواردی که موفق نشدید بهصورت او بپاشید، همینکه نزدیک بهصورت یا بدن سگ آن را اسپری کنید نیز ممکن است کافی باشد چون بینی سگ بسیار حساس است. در این حالت کار را چندین بار تکرار کنید تا زمانی که سگ متوقف شود. سگ ترس شما را میفهمد اما متوجه عزم شما برای دفاع نیز میشود مگر اینکه خیلی تهاجمی باشد (هار باشد، سابقه سوءاستفاده داشته باشد و غیره).
- اگر سگ به نظر مریض میرسید یا ظرف ده روز پس از حادثه مرد باید فوراً مورد آزمایش هاری قرار بگیرد یا برای اطمینان واکسن هاری بزنید.
- هر سگی متفاوت است و سگها گاهی اوقات رفتارهای غیرقابلپیشبینی از خود نشان میدهند. این توصیهها به شما کمک میکند در بیشتر شرایط از خطر فرار کنید، اما باید آمادگی حمله پیش رو را نیز داشته باشید بنابراین هوشیار باشید.
داستانک 1:
نازنین دختر بسیار شاد، شیطون و بازیگوشی بود. او به حیوانات علاقه زیادی داشت و همیشه دوست داشت حیوانی داشته باشد تا در خانه از آن نگهداری کند ولی پدرش برایش حیوانی نمیخرید. روزی نازنین به همراه پدر و مادر و برادرش برای گردش به جنگل رفتند. در حال قدم زدن بودند که نازنین، همستری را دید که کنار درختی نشسته است. نازنین فکر کرد که ممکن است این همستر برای کسی بوده که آن را در جنگل رها کرده است، به همین دلیل از پدر خود خواهش کرد که آن را با خود به خانه ببرند. بعد از کلی اصرار پدر راضی شد. هنگامی که نازنین میخواست آن را بردارد، همستر دست او را گاز گرفت ولی نازنین از ترس اینکه این موضوع را به پدرش بگوید و آن وقت او دوباره با آوردن همستر به خانه مخالفت کند چیزی به پدرش نگفت. چند روز بعد همستر مرد و پدر نازنین آن را در باغچه منزل خود دفن کرد.پس از یک هفته نازنین دچار تب و دردهای عضلانی شد و اشتهایش را به غذا از دست داد، دکتر تصور کرد که او دچار سرماخوردگی شده است ولی روز به روز حال او بدتر شد. او را در بیمارستان بستری کردند. نازنین در بیمارستان بی هوش و به کما رفت و چند روز بعد جان خود را از دست داد. آزمایشات پس از مرگ نشان داد که نازنین به هاری مبتلا شده است و اینجا بود که پدر نازنین متوجه شد همستری که با خود به خانه آورده بودند هار بوده ولی دانستن این موضوع دیگر کمکی به نازنین نمی کرد زیرا زمانی این موضوع را فهمیدند که دیر شده بود.
داستانک 2:
تعطیلات تابستانه تازه تمام شده بود، در این یک ماه ورود به مدرسه منتظر همچین روزی بودم، تمام تعطیلات را فوتبال تمرین کردم، امروز همان روزی است که باید خودم را نشان می دادم تا هم معلم ورزشمان و هم بچه ها حساب کار دستشان بیاید. ما در یک منطقهی سرسبز جنگلی زندگی می کنیم، مدرسه من هم در محیطی زیبا و بکر با زمین چمن عالی واقع است. با سوت معلم ورزش مسابقه شروع شد، همه چی داشت خوب پیش می رفت که ناگهان علی یک پاس عالی داد و من با تمرکز تمام به سوی توپ دویدم و توپ را که حالا به گوشه بوته ای در کنار زمین رسیده بود، محکم شوت کردم ولی شوت کردن همانا و بالارفتن فریاد من همان. موش خرمایی که انگار برای تماشای بازی ما آمده بود محکم پایم را گاز گرفت. زخم به قدری عمیق بود که ادامه بازی برایم ممکن نبود.
از شانس بد، زخمم خیلی عمیق و دردناک بود به طوریکه قادر به ادامه بازی نبودم، ناچار مرا به درمانگاه رساندند، اما من بیخیال زخم تنها چیزی که برایم مهم بود برگشتن به بازی بود. زخمم را به خوبی شستند و ضدعفونی کردند. دکتر از اینکه سریع به درمانگاه رفته بودم اظهار رضایت کرد و گفت در صورتی که موش خرما ناقل ویروس هاری میبود، علائم چند روز بعد که فرصت پیشگیری وجود ندارد، ظاهر میشد، سپس واکسن و سرم هاری را به من تزریق کردند. آن روز گرچه در فوتبال بد شانسی آوردم اما از احتمال ابتلا به یک بیماری کشنده نجات پیدا کرده بودم و این شانس بهتری بود.
داستانک 3:
در یک روستا چوپان جوانی به نام هاشم بود که تمام اهالی روستا به او اعتماد داشتند و او هر صبح گوسفندان اهالی را برای چریدن به دشتزارهای اطراف روستا میبرد، هاشم سگی داشت که همیشه مراقب گله گوسفندان بود. یک روز که هاشم گوسفندان را به صحرا برد و در زیر سایه درختی در حال استراحت بود، ناگهان سگ گله صدای چند گرگ را شنید و با پارس کردنش هاشم بیدار شد و یکی از گرگها حمله کرد و سگ هاشم را گزید.
پس از چند روز از گازگرفتگی سگ گله خیلی آرام و منزوی شده بود .هاشم او را به درمانگاه برد در آنجا به او گفتند احتمالا مبتلا به یک نوع بیماری به نام هاری در پی حملهی گرگ شده باشد. پس سگ را به مدت ده روز در مرکز دامپزشکی شهرستان، قرنطینه کردند. هاشم نیز واکسینه شد و از وی خواسته شد فعلا گوسفندان را در طویله نگه دارد و به چرا نبرد. پس از ده روز، سگ مرد و از مغز سگ جهت تاییدات آزمایشگاهی، نمونه تهیه شده و به انستیتوپاستور ارسال شد که جواب مثبت بود. بقیه گوسفندان علائمی مبنی بر هاری نشان ندادند.
خوشبختانه چون هاشم خیلی زود به درمانگاه مراجعه کرده بود، توانست خود و گله را نجات بدهد. از همه مهمتر فهمید که هاری یک بیماری خطرناک هست که اگر زود درمان یا پیشگیری نشود باعث مرگ و میر گوسفندان و خودش میشد و خیلی از اینکه گوسفندان سالم بودند خوشحال بود.
داستانک 4:
آقا مجید جوشکار ماهری بود که بهمراه خانوادهاش در کرمان زندگی میکرد. به خاطر شغلش گاهی مجبور بود به مسافرتهای خارج از شهر برود. یک روز برای انجام کار جوشکاری یک ساختمان عازم یکی از روستاهای اطراف کرمان شد. روستای خلوت و ساکتی به نظر میرسید. بلافاصله پس از رسیدن مشغول انجام کار شد تا عصر کار خود را تمام کند. تا هنگام ظهر بیشتر کارش را انجام داده بود و برای رفع خستگی و گرسنگی دستش را شست و ناهارش را روی اجاقی که با تکههای چوب ساخته بود گذاشت تا گرم شود. ظهر بود و اهالی روستا برای صرف ناهار به خانههای خود رفته بودند. بوی غذای گرم در فضا پیچیده بود. وقتی غذا گرم شد نشست تا غذایش را بخورد که یکدفعه متوجه نزدیک شدن شغالی با دهان نیمه باز شد. آب از پوزهی شغال جاری شده بود. آقا مجید از ترس بلند شد و به سمت چوبی که نزدیک اجاق بود خیز برداشت تا شغال را فراری بدهد، اما شغال روی بدنش پرید و پایش را گاز گرفت. آقا مجید با چوب محکم بر سر شغال زد و شغال زوزهای کشید و فرار کرد. زخم پایش خیلی عمیق نبود، به همین خاطر روی زخم را با پارچهای بست و پس از خوردن ناهار به کار خود ادامه داد.
چند روز گذشت. علائم سرماخوردگی مثل درد بدن، خستگی و سردرد در بدنش نمایان شد. به خیال اینکه سرماخورده در خانه ماند تا حالش خوب شود، ولی رفتارهای عجیبی از او سر میزد؛ مثلا گاهی هزیان میگفت و افسرده به نظر میرسید. از آب میترسید و گاهی هم عصبی میشد و هوار میکشید. خانوادهاش با دیدن این رفتارها او را به بیمارستان بردند. پزشک با دیدن و معاینهی او دستور انجام سریع آزمایشاتی را داد که معلوم شد او به بیماری هاری مبتلا شده است. شغالی که او را گاز گرفته بود، هار بود و او را مبتلا کرده بود. آقا مجید به علت مراجعهی دیرهنگام به پزشک نتوانست نجات پیدا کند و فوت شد. اعضای خانواده و همهی کسانی که با او تماس داشتند واکسن زدند و به بیماری مبتلا نشدند.
کار درستی که آقا مجید باید انجام می داد تا مانع بروز چنین اتفاق غم انگیزی برای خود و خانواده اش می شد، این بود که درست بعد گزش زخم را سریع با آب و صابون می شست و فورا به نزدیک ترین بیمارستان محل می رفت تا آدرس مرکز کنترل و درمان هاری شهر را در اختیار او قرار دهند. با مراجعه به مرکز کنترل و درمان هاری پرسنل زخم را بررسی در صورت نیاز پوست و خراش ها برداشته می شود . همچنین شستشوی درست و کافی زخم انجام می گرفت و با توجه به نیاز سرم ضد هاری به زخم تزریق می گردید. سپس واکسیناسیون روز مواجه انجام و کارت واکسیناسیون به او می دادند و ایشان باید واکسیناسیون را به موقع انجام می داد تا مانع این اتفاق می شد.
داستانک 5:
آناهیتا دختر ده ساله مهربون و بازیگوشی بود که همراه پدر و مادرش در شهری بزرگ زندگی می کرد.روزی پدر آنا آمد و گفت در کشوری بد آب و هوا به مدت یک ماه ماموریت کاری دارم و حتما باید بروم ولی آنا آنجا برای تو مناسب نیست اگر دوست داری تو را پیش پدربزرگ در ده می برم تا در این مدت پیش او بمانی او هم از تنهایی در می آید.آنا با خوشحالی قبول کرد .ده آب و هوای خوبی داشت فضای باز برای بازی بچه ها و البته انواع و اقسام حیوانات.پس همگی عازم ده شدند. وقتی رسیدند آنا از خوشحالی به بغل پدربزرگ پرید و پدربزرگ با دیدن آنا سر از پا نمی شناخت.پدر و مادر آنا بعد از خوردن چای و کلوچه های داغ و خوشمزه چمدان آنا را از ماشین به او دادند،خداحافظی کردند و رفتند.پدربزرگ آنا را به اتاق کوچکی که برای مهمان آماده داشت برد.اتاقی کوچک که در کنار پنجره تختی نرم و راحت داشت یک گلدان روی میز در کنار تخت و کمدی چوبی رو به روی تخت.پدربزرگ گفت:آنا جان این تخت را من ساختم خیلی وقت صرفش کردم تا چیز محکم و قابل استفاده باشد.آنا که چشمان قهوه ای کوچکش گرد شده بود گفت:وای پدربزرگ شما هنرمندین.پدربزرگ لبخندی زد و ادامه داد این فرش زیبا را که می بینی کار دست دختر دوستم است متاسفانه ماه پیش در اثر بیماری هاری کشته شد،اسمش سارا بود.چهره پدربزرگ درهم رفت و گفت:اگر دختر بیچاره گفته بود که چند روز پیش گربه ای او را چنگ زده می شد نجاتش داد.آنا جان آن گربه حالت طبیعی نداشته،گوشه ای کز کرده بوده و از دهانش کف میآمده و به جای تاریکی رفته بوده وقتی سارا با چراغ قوه به آنجا می رود،ناگهان گربه بهش حمله می کند.آن روز پدربزرگ کبابی خوشمزه برای شام درست کرد،آنا با اشتهای زیاد شام را خورد و بعد از شام به اتاقش رفت تا بخوابد،قبل از خواب مدام یاد سارا می افتاد که چهره اش چه شکلی بوده وقتی و مریض شده چه قدر درد کشیده و هزاران سوال دیگر.صبح آنا وقتی بیدار می شود آفتاب تا وسط اتاقش تابیده بود،یک لحظه فکر می کند شاید وقت نهار باشد وقتی از اتاق بیرون می آید میز کوچک گوشه آشپزخانه را پر ازخوراکی های خوشمزه از جمله چای،مربا،خامه و نان داغ و محلی می بیند یه نگاه به ساعت روی دیوار سمت چپ میز می اندازد و خیالش راحت می شود که هنوز تا ظهر زمان زیادی مانده.بعد از خوردن صبحانه از خانه بیرون می آید و متوجه می شود که کمی دور تر پدر بزرگ در حال دوشیدن گاوها است،با خوشحالی سمت پدربزرگ می دود و بعد از سلام دادن از پدربزرگ اجازه می گیرد تا اطراف خانه کمی بگردد.پدربزرگ به آنا گوشزد می کند که مواظب باش و نزدیک حیوانات نشو به خصوص حیواناتی که حالت عادی ندارند چون شاید آنها بیماری هاری داشته باشند و هاری بسیار کشنده و خطرناک است.آنا از پدربزرگ پرسید:پدربزرگ شما که اینجا زندگی می کنید که شاید حیوان هاری شما را مبتلا کند؟ پدربزرگ با لبخندی پاسخ می دهد:دخترم از وقتی سارا مبتلا شد ما کنجکاو شدیم و در این مورد از پزشک ده سوال کردیم که چگونه می توانیم از ابتلا به هاری جلوگیری کنیم،چون هنوز گربه ای که سارا را چنگ زده بود،پیدا نشده.آنها گفتند واکسن مخصوص دارد و البته چند دوره است،من دو دوره از آن را زده ام ویکی دیگر را ماه بعد بزنم از هاری ایمن می شوم البته یک یادآور هم سال دیگر دارد.آنا به سمت محوطه می دود چند ساعتی از بازی های کودکانه اش می گذشت که با چیز عجیبی رو به رو می شود،دم روباه، با خود می گوید شاید روباه مریض باشد، همین که یک قدم عقب رفت احساس کرد پایش را روی چیز نرمی گذاشته،همین موقع صدای روباه و پس از آن جیغ آنا تمام دشت را فرا می گیرد آنا به خودش می آید و می بیند در حال دویدن به سمت خانه پدربزرگ است،در حالی که دستش خونی است.همین طور که می دوید پدربزرگش را دید که به سمتش می دود، پدربزرگ تا به آنا رسید آنا را بغل کرد، نزدیک خانه شلنگ و صابون بود شدت آب را زیاد کرد و گفت آنا مقداری تحمل کن اگر حیوان مبتلا به هاری باشد حتما باید این مراحل طی شود.پس از شستن بدون اینکه زخم را ببند بتادین زد و گفت آنا جان تا رسیدن به درمانگاه باید زخمت باز باشد چون ویروس هاری به نور و هوا حساس است و در ابتدای کار نور وهوا می توانند از پیشرفت آن جلوگیری کنند تا رسیدن به درمانگاه پدربزرگ با آنا حرف می زد تا کمتر بترسد و درد را حس نکند. پدربزرگ گفت آنا با شلنگ با شدت آب زیاد شستشو دادم تا صابون لا به لای زخم نماند که اگر بماند می تواند اثر ضدعفونی کننده یعنی بتادین را از بین ببرد وقتی رسیدند درمانگاه در آنجا سرم ضد هاری تزریق کردند،سرم و واکسن ضد کزاز تزریق کردند و دکتر به آنا آنتی بیوتیک داد و تجویز کرد.این واکسن ضد هاری را باید در سه نوبت بزنی. بعد از گذشت یک ماه آنا خوشبختانه سر حال منتظر بود تا پدر و مادرش از سفر بیایند.آنا از دور ماشین پدرش را دید با خوشحالی به سمت آنها دوید و برایشان دست تکان داد.پدر و مادر از ماشین پیاده شدند و کودک خود را در آغوش فشردند و با پدربزرگ به خانه رفتند.آنا همین که از ماجراها و این مدت تعریف می کرد، سوغاتی خود و پدربزرگ را باز کرد.آنا در راه بازگشت به خانه به خوبی ها وضعف های دهی که پدربزرگ زندگی می کرد فکر می کرد که آیا در آینده می تواند کمکی هر چند کوچک برای آن ده بکند.
داستانک 6:
مردی ثروتمند اما تنها در شهری بزرگ زندگی می کرد.مرد اخلاق خوبی نداشت، از همسر خود جدا شده بود وهیچ فرزندی هم نداشت او حاضر نبود زندگی خود را با کسی شریک شود، خودرایی و غرور خاصی داشت و برای سنت ها و اعتقاداتی که با آنها بزرگ شده بود ارزشی قائل نبود به همین خاطر هیچگاه عاشق نشد و هیچگاه تن به ازدواج مجدد نداد.او سعی کرد تنهایی خو را با سگی پر کند.کم کم آن چنان به سگ خود انس گرفته بود که او را از همه آدم ها برتر و بهتر می دانست. سگ بیچاره زبان نداشت تا با او به مخالفت بپردازد و از او انتقاد کند. هر کاری او می کرد ناچار می پذیرفت تا جایی که دیگر مرد برای او خرج های زیادی می کرد،غذاها و لباس های سگ گران قیمت می خرید و به او محبت می کرد،البته در حدی که یک سگ توقع دارد! هر روز مرد از خواب بیدار می شد صبحانه ای می خورد و روز نامه ای می خواند،نهاری درست می کرد، نهاری که نه بو داشت نه مزه.تا ظهر خواب بود و تقریبا عصر نهار می خورد و تنها کار مثبتی که داشت کمی محبت کردن و نوازش کردن سگ بود.مرد بیچاره تمام روز های طلایی عمر خود را در خانه خویش می گذراند،بدون اینکه سعی در رفع مشکلات اخلاقی و شخصیتی خود کند.از زمین و زمان ایراد می گرفت.کم کم زندگی را بدون سگش پوچ و بی معنی می دید.تا اینکه روزی صبح تلفن زنگ زد ،مرد که تا پاسی از شب مشغول دیدن فیلم هایی بود پوچ و بی مفهوم،به سختی از خواب بیدار شد و با خواب آلودگی تلفن را جواب داد،از شهری که خواهرش زندگی می کرد تماس گرفته بودند.خواهرش چند روزی بود که در آپارتمان خود مرده بود و چون هیچ دوست وآشنایی نداشت،کسی متوجه او نشده بود و همسایه ها از بوی متعفنی که از خانه اش می آمد کنجکاو شده و وارد اتاقش شده بودند. مرد که دستپاچه شده بود به این فکر کرد که سگ خود را به یکی از همکارانش که باغی بزرگ دارد بسپرد و خود تنهایی به آن شهرسفر کرده و به داد جنازه مرحومه خواهرش برسد.این کار را می کند و برای ده روز از سگ خود جدا می شود.بعد از با روحیه ای خسته و افسرده تر از قبل به علت از دست دادن فرصت هاش و البته با کوله باری از تصمیم های جدید به باغ همکارش برمیگردد،وقتی با سگ خود مواجه می شود احساس میکند سگ همیشگی نیست. تا رسیدن به خانه خودشان سگ بیش از اندازه خود را به مرد می چسباند و انگار از مرد کمک می خواست مرد با خود گفت شاید برای من دلتنگ شده باشد.آنها به خانه رسیدند مرد شروع کرد به بازی کردن با سگ را ندارم.همین طور چند روز دیگری هم گذشت و مرد همچنان به پرداختن روح و روان خود بود تا اینکه از سگ صدای خشنی شنید وقتی پیش سگ رفت ولی کسی را در اطراف ندید که سگ بخواهد همچین رفتاری داشته باشد نگاهش را دقیق تر کرد،دید از دهان سگ کف می آید که یکدفعه سگ شروع به حمله کردن به اشیا کرد و گاز گرفتن اشیا سفت ،وقتی مرد نزدیک سگ شد تا جلویش را بگیرد سگ حمله ای به مرد کرد وپای مرد را گازی عمیق گرفت،مرد از شدت درد به خود پیچید و چون تنها بود کشان کشان خود را از سگ دور کرد در را بست،پای خود را شست و بست و چون غروب بود با خود گفت سگ من سگ ولگردی نبوده پس کزاز نمی گیرم و برای اطمینان فردا به پزشک مراجعه می کنم.فردا وقتی از خواب بیدار شد،درگیر سگ مریض و وحشی شد و از رفتن به پزشک امتناع کرد.سگ را در اتاقی زندانی کرد و بعد از چند روز دید که سگ مرده.یک ماه از گاز گرفتگی سگ می گذشت که مرد احساس خستگی بیش از حد افسردگی،بی اشتهایی،بی خوابی،درد در شکم،درد و سوزش در محل گزش می گردد.گاهی به تف اندازی هم دچار بود.یک هفته این علائم را داشت و گوشه ای از خانه خوابیده بود و هیچ کاری نمی کرد طبق عادت کسی هم بهش سر نمی زد چون اصلا کسی را نداشت.پس ازاین یک هفته به کوچکترین صدایی واکنش شدید نشان می داد. تحمل نور حتی اندک را نداشت،دچار انقباضات عضلانی شده بود،خود را به در و دیوار می کوبید و اطراف دهانش را کف پوشانده بود،قادر به خوردن و آشامیدن نبود ومثل سگ خود شدیدا به آب حساس بود.لب هایش برگشته بود،نگاهش ثابت بود و از چشمانش اشک می آمد قدرت حرف زدن هم نداشت.استفراغ شدید می کرد و پس از مدتی نفس کشیدن برایش مشکل شد و سر انجام در گذشت. بعد از چند روز همسایه ها وارد خانه اش شدند و پلیس را خبر کردند و جنازه را بردند. پزشک قانونی علت مرگ مرد را ابتلا به بیماری هاری عنوان کرد.
داستانک 7:
محمود آقا در یک ده سرسبز به همراه خانواده و اقوامش زندگی میکرد. زندگیاش از راه کشاورزی و دامداری میگذشت. مزرعهای کوچک و یک گلهی گوسفند داشت. گاهی گوسفندانش را برای چرا به دشت و صحرا میبرد. یک روز پس از انجام کارهای مزرعه گلهاش را برداشت و راهی صحرا شد. وقتی به چراگاه رسیدند، کنار درختی نشست تا نفسی تازه کند. گوسفندان مشغول چرا بودند. باد خنکی میوزید. دراز کشید تا خستگیاش در برود.
ناگهان با وزش باد و احساس سرما از خواب بیدار شد. هوا تاریک شده بود و باید زودتر گله را جمع میکرد و به ده برمیگشت. گله را جمع کرد و با عجله به راه افتاد تا قبل از تاریکی کامل به ده برسد. نزدیک ده بود که صدای زوزهی گرگی را شنید که نزدیکتر و نزدیکتر میشد. صدای پارس سگ گله بلند شد. گرگ پای یکی از گوسفندان را گاز گرفت. محمود آقا گوسفند را نجات داد و به سرعت گله را به ده رساند.
یک هفته بعد همان گوسفند زخمی را سربریدند و محمود آقا سر گوسفند را برای تهیهی کلهپاچه آماده کرد. چند روز بعد محمود آقا احساس سرماخودگی در بدنش میکرد که همراه با تهوع و کاهش اشتها بود. همچنین زخمی که روی دستش قبل از سربریدن گوسفند در مزرعه ایجاد شده بود میسوخت. فکر کرد چند روزی در خانه بماند و استراحت کند تا حالش بهتر شود. کم کم از نور و سر وصدا هم میگریخت و توی خودش بود و مثل آدمهای افسرده گریه میکرد. خانوادهاش او را پیش پزشک بردند. دکتر پس از معاینه سریع دستور بستری و انجام آزمایشات بیشتر او را در بیمارستان شهر داد. پس از انجام آزمایشات معلوم شد محمود آقا به بیماری هاری مبتلا شده است. گرگی که گوسفند را گاز گرفته بود، هار بود و گوسفند هم مبتلا به هاری شده بود. عفونت از راه زخمی که در دستش بود زمان پاک کردن سر گوسفند بیمار وارد بدن او شده بود و او را مبتلا کرده بود. متاسفانه محمود آقا دیر به پزشک مراجعه کرد و 3 روز بعد فوت کرد، اما همهی گوسفندان و اعضای خانوادهی او معاینه شدند. واکسن زدند و از مرگ نجات پیدا کردند.